لنگ لنگان با سال اسب!

میگن سال اسب تند و سریع و راهوار می گذرد ولی اگه اسب زمین بخوره دیگه بلند شدن توش نیست...! خدا رحم کنه.

سال 2014 برای من عجیب شروع شد، یه جورایی شاید سخت... بگذریم. حالا کم کم رویدادهای خوبی از راه می رسه  اما من دلواپسم... و به واسطه دلواپسی یا شاید ناخوشیِ کله بیچاره ام، عصبی و کم طاقتم... خدایا خودت راه رو برامون هموار کن، نکنه خواب خوشمون رو به کابوس تبدیل کنی... 


تا کله مبارکم بال بال می زد، هزار و یک ایده داشتم که بنویسم و جونش نبود. ولی حالا که کمی بهترم، باز دوباره دلم می خواد فقط بخوابم و تو سکوت به سقف نگاه کنم... و زندگی همچنان روی دور تند می دود... وایسا لعنتی! وایسا یه کم. یا اقلا یواش تر. خدایا کاش یه کم به من جون می دادی، یا به کودک درون انگیزه می دادی تا باهام راه بیاد... اسب عزیز لااقل ما رو هم سوار کن با خودت ببر دیگه!!!