راه حلهای کوتاه مدت، راه حلهای بلند مدت

توی یکی از این وبلاگهایی که اتفاقی سر زدم (یادم نیست کجا بود که بخوام بهش لینک بدم) خوندم که توی فلان اتاق که کودکان سرطانی فلان درمان طولانی و دردناک رو دریافت می کردند یه دی.وی.دی پلیر گذاشتند و بچه ها در حال دیدن فیلم و کارتن به مراتب راحت تر و بهتر توانستند مدت که نمی دونم خون بهشون تزریق می شده یا هر چی رو تحمل کنند. بهرحال در حین تحمل درد حواسشون رفته به برنامه و کمتر درد کشیده اند. بعدش نویسنده نوشته بود که کاش می شد پول جمع کنیم تا بتونند توی تمام اتاقها تلویزیون و دی.وی.دی بگذارند و کارتن نمایش بدهند.


خوب در کل من با این ایده کاملا موافقم ولی یاد کتاب گوش دادن خودم افتادم. الزاما برای به مقصود رسیدن نیاز به بهترین امکانات نیست! مثلا توی همین سایتی که من تو پست قبلی ازش حزف زدم یه عالم از نوار قصه های سوپر اسکوپ قدیم هست که میشه دانلود کرد. حتی لینکی که بتونی با هزینه کمی دی.وی.دی کل پنجاه و چند تا نوارقصه رو بخری هم هست. اصلا خیلی از ما تو خونه هامون نوارهای قدیمی قصه های سوپراسکوپ یا نمونه های مشابهش رو داریم. می دونم که الان دیگه کسی نوار گوش نمی ده و همه ام.پی.تری پلیر دارند ولی خوب کافیه یه سری آدم خلاق مثل همونهایی که اون وبلاگ کتابهای صوتی رو راه انداختند آستین بالا بزنند و با هزینه کم و البته صرف وقت یه سری نوار قصه برای بچه ها آماده کنند (حالا یا روی نوار یا سی.دی) که با هزینه کمتری بشه در زمانی که بچه ها دارند اون درمانهای دردناک رو دریافت می کنند براشون آهنگ و نوارقصه گذاشت. شاید تهیه ضبط صوت برای هر اتاق ساده تر باشه. خیلی ها می تونن ضبطهای کوچک قدیمیشون رو بیارن اهدا کنن  که حتی نخوایم بخریم! یا مثلا کامپیوترهای قدیمی که توی خونه هامون هست ببریم اونجا اهدا کنیم که فقط و فقط باهاش کارتن و فیلم نمایش بدهند. و احتمالا دیگه اون کار از دایناسور کامپیوترهامون هم بر بیاد.


می دونم این بهترین راه نیست و امکانات خیلی خوبی الان توی دنیا هست و توی فروشگاهها منتظر یه جیب پر پول هستند تا بچه های محک یا دیگر مراکز درمانی کمتر درد بکشند ولی تا بیاد اون سنگهای گنده پرتاب بشه میشه هزاران سنگ کوچکتر رو پرتاب کرد و به ثمر رسوند! این موبایل قدیمی خیلی امکانات رو نداره حجم حافظه اش هم کمه و هر روز من باید فایلها رو پر و خالی کنم ولی با همین دایناسور موبایل من تو این مدت کم بیشتر از ده تا کتاب گوش دادم و از روزهام استفاده کردم. کم مطمئنم که خیلی چیزها تو خونه های ما هست که می تونه بی هزینه یا کم هزینه به آدمهای زیادی خیر برسونه. و البته برنامه ریزی بلند مدت برای سیستم های بهتر و کارآمدتر رو هم در دستور کار قرار بدیم. اما حالا تا اونها به نتیجه برسم باز یه سری از بچه ها روزهای بهتری رو سپری کنند! 


امیدوارم خدا همه اون بچه های کوچک رو شفا بده و تحمل درد رو براشون ساده تر کنه. حالا چرا فقط بچه ها؟ همه بیمارها.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد