غلط کردن از ته دل!

خدایا بگم غلط کردم کافیه؟ به پیر، به پیغمبر، به خدایی خودت قسم غلط کردم! به خدا غلط کردم. خواهش می کنم. خواهش می کنم! 


خدایا، چرا اگر صد بار آرزوی خوب بکنم نمی شنوی، ولی یه بار که لاف بی جا از ذهنم، حتی نه از زبونم فقط از ذهنم بگذره در دم میگذاری تو کاسه ام؟ خدایا فهمیدم که غلط بی جایی کردم. خواهش می کنم کوتاه بیا. من تسلیمم!

نظرات 1 + ارسال نظر
سانی پنج‌شنبه 11 مهر 1392 ساعت 08:47 ب.ظ

ای بابا، چی شده مگه؟ حالا شاید هم بهتر بشه نمی دونی که.

نه بهتر شدنی نیست.
ولی امیدوارم زودتر بگذره و بره! و درس عبرتی بشه برای من که به قول مامان جون خدابیامرز منع نکنم چون سرم میاد! البته مامان جون خدابیامرز می گفت: «پشمک بانو منع نکن چون ممکنه سرت بیاد». من باید اصلاحش کنم که پشمک جان منع نکن و گر نه حتما سرت میاد!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد